جلسه دهم درس خارج فقه استاد جواد عبادی در موضوع فقه معاملات جدید در ۴ بهمن ۱۴۰۰ به همت انجمن مالی اسلامی ایران و موسسه طیبات برگزار گردید.
استاد عبادی فقه معاملات جدید جلسه 10 مورخ 4 بهمن 1400
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد الله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین سیما بقیه الله فی الارضین و العاقبة لاهل التقوی و الیقین.
عرض سلام دارم خدمت برادران و خواهران عزیز، تبریک عرض میکنم ایام ولادت حضرت صدیقه طاهره زهرای مرضیه سلام الله علیها خدمت شما سروران مکرم و روز مادر و روز زن که دیروز بود اینها را خدمت همه مادران سرزمین اسلامیمان تبریک عرض میکنم به ویژه برای خواهران بزرگواری که در جلسه حضور دارند.
به یاری خدا بحثمان را در رمزارزها ادامه میدهیم، ما درمورد مالیت رمزارزها صحبت میکردیم خیلی خیلی خلاصه عرض کنم بحثها، البته در این فاصله هم که کلاسها تعطیل بود من یک ارتباطی با بانک مرکزی داشتم جناب آقای دکتر محرمیان که مسئول فن آوری و بخش مربوط به رمزارزهای بانک مرکزی هست سه جلسه با ایشان برگزار کردیم و سه جلسه موضوعات خیلی خوبی را به ما ارائه دادند من هم سعی میکنم این مواردی که مطلع میشوم را چون اینها میدانید موضوعاتی است که هی دارد به روز میشود، اطلاعات بیشتر میآید و اینها را منتقل کنیم که دوستان هم در جریان قرار بگیرند، کلاً بحث معاملات یک طوری شده که آن پژوهشگرانی که دنبال این هستند که از فاصله این موضوعات حداقل از بحثهای موضوع شناسی عقب نیافتند باز هم کم میآورند.
ما اخیراً کتابی را داشتم نهایی میکردم بازاریابی شبکهای را، شرکتهای هرمی که باید این هفته جمع و جور میکردم، تقریباً صبح تا شب وقتم را گذاشته بودم روی آن بعد خیلی هم چون اهمیت دارد، چون آنها در موردش یک تحرکاتی صورت میگیرد باید سریع این را آماده میکردیم، بعد دیدیم در این حیطه بنده خدایی یک پیامی به من داد و گفت حاج آقا در مورد این بازیهای در بستر لاکچین به صورت ان اف سی را اگر دارید در موردش یک صحبتی داشته باشید، ما که سعی میکنیم ادبیات را حداقل به روز باشیم مثلاً ماینری چی هست، فارک چیست در بورس چی هست، خودمان هم وظیفه مان است هم کار حرفهای مان این است که برویم دنبالش و اینها را سریع بفهمیم چیست، بتوانیم روی آن پژوهش انجام بدهیم، این را که دیدم گفتم یا خدا این دیگر کی هست، کسب درآمد از طریق بازی در بستر بلاکچین که یکی از آنهایی که قبلاً در این کلاسها و جلسات ما بوده، مرتبط هست با بنده این را فرستاد، رفتم سرچی کردم دیدم چقدر مطلب در این مورد بوده و تازه هم راه افتاده، ما الان باید بنشینیم یک بازاریابی شبکهای یک مقدار ولش کنیم این را کار کنیم که میدانید در این گیمهای مجازی شما گاهی مثلاً لولی را میخواهید، یک سطحی بالاتر برود یک پولی میدهید و لول میخرید یا بعضی وقتها ابزارهایی لازم دارید مثلاً فرض کنید که شما یک اسلحه لازم دارید در این بازی اکشنی که دارد کشت و کار است، یک اسلحه یا یک ابزار جنگی خاصی لازم داری پول میدهی میخری، حالا در این هست اما این جا در واقع آن اسلحهای که هست میآید مثلاً یک اسلحهای را معرفی میکند در بستر بلاکچین میگوید این اسلحه لنگه ندارد واقعاً هم همین است، با موضوع شناسی که قبلاً دارید همان کدی که انحصاری هست در مورد بیت کوین، حالا بیت کوین نه، پولی که اختصاص یافته برای یک اسلحه، یعنی شما آن را به دست بیاورید، آن دیگر مال شماست کس دیگری این را ندارد، بعد آن را چه جوری به دست میآورید، مثلاً گزارشهایی که من دیدم بعضاً آن گیمرهای حرفهای مبلغهای فوق العاده بالایی دارند پرداخت میکنند که مثلاً این اسلحه را به دست بیاورد یا در بازی فوتبال یک پیراهن یکی از بازیکنان هست در دفتر بلاکچین طراحی شده برای اینکه آن را به دست بیاورد از نظر لاکچری بودن بگویند این فضای بازیهای شبکهای و اینترنتی که چند هزار نفر مشغول بازی هستند فلانی مثلاً فلان پیراهن را دارد یک لول از بقیه بالاتر هست، یک تراز از بقیه بالاتر است پولهایی میدهند یا نه میآیند بازی میکنند اگر برنده شدند برای اینها یک رمزارزی داده میشود، لذا یک عدهای کسب درآمد صبح تا شبش دارد بازی میکند که آن را به دست بیاورد که کسب درآمد کند یعنی کارش کسب درآمد از این بازی است.
بنابراین فضای معاملات جدید یک فضایی است که خیلی شما باید ممحض بشوید که بتوانی اینها را چیز کنی البته نه اینکه صرفاً فقط بلد بودن، نه پشت بند این سوال دارد آنی که از من میپرسد که این بازیها به شکل ان اف سی که دارد صورت میگیرد اینها چه جوری است، این که نیامده از من بپرسد چه جوری بازی میکند، این آمده از من سوال میکند از منظر شرعی چه جوری هست، کسب درآمد یا استخراج رمزارز کسب درآمدش چیست و سوالات، آن به عنوان یک مکلف آمده سوال میکند. قانون گذار میآید سراغ حوزه و مجموعه در واقع پژوهشی میگوید من میخواهم قانون گذاری کنم، شرعاً تو تکلیفش را روشن کن تا من بتوانم در این مورد کار بکنم.
بهر حال در مورد رمزارزها که قبلاً هم گفتیم، رمزارزها قبلاً خدمت شما عرض کردیم که رمزارزها به دو دسته تقسیم میشوند، یعنی آنها که در بستر بلاکچین دارد صورت میگیرد آنها به دو دسته تقسیم میشوند، دسته اول متمرکزها و دسته دوم غیر متمرکزها، غیر متمرکزها که مشخص است همینها که در واقع بیت کوین را و هزاران در واقع رمزارزی که راه اندازی شده اتریوم و تتر اینها هستند اما متمرکزها یعنی آنهایی که بانکهای مرکزی کشورها اینها را راه اندازی میکنند، اینها که بانکهای مرکزی کشورها راه اندازی میکنند این را من پرسیدم چون اخیراً بانک مرکزی ایران هم اعلام کرد که در نظر دارد رمزارز ریال را به زودی راه اندازی کند.
من با این دکتر محرمیان که صحبت کردم گفتم این چی هست ایشان گفت نه این کلاً با رمزارزهای بدون یعنی رمزارزهای غیر متمرکز متفاوت است، اینها درواقع منظور این است که ما الان پولمان به شکل اسکناس هست، سکه هست و پولهای اعتباری بالاخره به صورت ریال و اینها در حسابهای بانکی هست، حسابهای دیداری هست، شما فرض کنید این چاپ پول برای ما خیلی گران در میآید، نگهداری او به ویژه در ایام فرض کنید کرونا و اینها غیر بهداشتی هست، چکار میکردیم بیشتر میگفتیم از کارت استفاده کنید یعنی از بده بستانهای اینترنتی و شبکهای استفاده بشود تا پول فیزیکی الان آمدیم داریم میگوییم میخواهیم به خاطر مزایایی که در رمزارز کردن پول کشور وجود دارد، بخشی از پولهای کشور را یا سیستم پولی کشور را به شکل در واقع رمز ارز در بیاوریم، لذا آنجا بحث استخراج و ماینینگ و اینها نیست فقط بانک مرکزی دارد شکل پول را عوض میکند تا به صورت رمزارز در بیاورد و از بستر بلاکچین استفاده میکند ولی چون تراکنشها در مرآ و منظر بانک مرکزی هست یعنی بانک مرکزی میفهمد که کی چقدر خرید، کجا رفت، کجا آمد تراکنشها را میبیند ماهیتش اساساً با آن چیزی که در رمزارزهای غیر متمرکزی که کسی نمیتواند کنترل کند و اصلاً بانک مرکزیها همه دردشان این است که تراکنشهای مال ما نمیتوانیم ببینیم با آن تفاوت دارد، حکمش چی هست، حکم آن رمزارزهای مربوط به بانکهای مرکزی و آنها این است هر حکمی که پول داشته باشد، یعنی بانک مرکزی و دولت و حاکمیت به عنوان معتقد که با فرض این که صلاح و مصلحت کشور را رعایت میکند و بر اساس مصالح عمومی در واقع این کار را انجام میدهد با این فرض میگوییم که خلق پول توسط حاکمیت اشکالی ندارد در این صورت شکل آن پول هم که اسکناس باشد یا پول اعتباری در ذیل باشد یا به شکل رمزارز باشد اشکالی نخواهد داشت با قید این که به مصالح به نفع و مصالح کشور باشد.
دانشپژوه: رمزارزی که بانک مرکزی میخواهد بزند یعنی ارز است، ارزی مثل ریال یک چیزی به اسم دیگری میخواهد بزند یا همان ریال را میخواهد بردارد بیاورد دیجیتالش کند، نه ارز نیست، یعنی رمز ریال اسمش را بگذارید رمزریال، نه رمزارز نیست، رمزریال هست؟ توضیح مختصری در مورد ماهیت این رمز ریالی بفرمایید که فرقش با پول اعتباری چیست؟
استاد: اجمالاً همین هست که شما شکل ریال را دارید در واقع از سکه و اسکناس که اول اول بود آن اوایل بود بعد تبدیل شد این از بعد اینترنت به صورت الکترونیکی هم شد، الان این را به صورت رمزارز هم میخواهند داشته باشند یعنی که با همین در واقع بستر میخواهند از مزایای آن استفاده بکنند میگویند امنیتش فوق العاده بالاست، نظم انتقالات پولیش فوق العاده بالا هست مثلاً میگویند ما برای نقل و انتقالات فرض کنید هزار میلیارد پول میخواهیم منتقل کنیم به حساب دیگری، گاهی دو روز سه روز طول میکشد در حالیکه به صورت رمزارز اگر باشد یعنی در حد بلاکچین اگر صورت بگیرد، هفده دقیقه بیشتر طول نمیکشد و این یکی از بسترها هست، یکی از مزایا هست یا فرض کنید روی یک کالایی شما فرض کنید که یک بارکدی زدید، فرض کنید یک تلویزیونهایی است بارکد خاصی زده شده، شما تسهیلات بانکی میخواهید بپردازید به آقایی، یک تسهیلاتی برای خرید فروش اسقاطی تلویزیون میخواهید بکنید روی این رمزارز شما میتوانید همان کد را بگذارید فقط برای خرید آن کالا به کار برده بشود یا یارانه میدهند برای خرید اقلام زندگی این میدهد به بدهیش، این میدهد به فلان معیشت و زندگیش میماند، میگوید یک کاری میخواهد بکند این که این رمزارز و پول یعنی پولی که در قالب رمزارز داده میشود غیر از خرید کالا هیچ کاربرد دیگری ندارد بعد چه کالایی، مثلاً دیگر نمیتواند با این برود لوستر بخرد، فقط میتواند اقلام معیشت زندگی خودش را با آن تأمین کند، این در واقع شفافیت تراکنشها، اینها چیزهایی هست که درمورد اینها بیان میکند.
دانشپژوه: این رمزریال از خاصیت رمزارزها که به قولی یک جورهایی تحریمها را دور میزند و میشود با آن معاملات بین المللی کرد آن خاصیت را دارد؟
استاد: آن را من سوال نکردم که آیا ما میتوانیم مثلاً از چین نفت گرفتیم آنها قبول کردند از ما ریال بگیرند، آیا الان که میخواهیم پرداخت کنیم قابل ردیابی است در دفترهای پولی بین المللی آیا در قالب رمزارزها قابل ردیابی هست یا نه این را من سوال نکردم، ولی نکته این است که کشورهای دیگر ریال قبول نمیکنند از شما دلار میخواهند قبول بکنند یا بالاخره یا از این پولهای ارزهای فیزیکی موجود مانند دلار و یورو و روپل و اینهاست یا نه شما از این بیت کوین و تتر میخواهید استفاده کنید که آن هم غیر متمرکز است، اما ریال ما را قبول بکنند بعد یعنی اول باید بفهمیم آیا ریال قبول میکنند که ما بتوانیم ریال قبول کنیم یا نه، چون این رمزارز فقط در مورد ریال است چیز دیگری نیست.
دانشپژوه: در این مطلبی که اشاره کردید دست بانکها یعنی قطع میکند و یک بستری باز میکنند که خودشان با هم معامله میکنند و بانکها دیگر دخالت ندارند یا این که نه این را میخواهند بیاورند در روال بانکها؟
استاد: نه در روال بانکها است، سوال کردیم ایشان گفتند پنج شش بانک به عنوان دفتر کل، همان دفتر اشتراکی که در بیت کوین و اینها درموضوع شناسی گفتیم اینها در آن قادر هستند و یعنی یک تراکنش در همه این پنج تا بانک دیگر ثبت میشود، لذا شما لازم نیست اجرای متمرکزی داشته باشید فردا آن شفافیت و اینها اتفاق نیفتد.
در نظر داشتم یک دعوتی داشته باشم اگر آقای دکتر محرمیان فرصت کردند ایشان و اگر ایشان فرصت نکردند یکی از کارشناسان بانک مرکزی را دعوت کنم برای یکی از جلسات بیاید و در مورد رمزریال صحبت کند.
اطلاعات را تا این حد داشته باشید از نظر شرعی هم توضیح دادم ما آن را پول میدانیم یک، پولی که در واقع معتبرش حاکمیت هست، با فرض این که مصالحی، من گاهی اوقات که صحبت میکردم اینجوری گفتم، گفتم اینجوری نیست که هر پولی که شما ساخت بکنید و خلق کنید ما شرعیها قبول کنیم، چون این ساخت پول و خلق پول، در واقع وقتی عرضه میشود جلوتر در مورد مالیت پول که صحبت کنیم، خواهید دید تعریف پول، وقتی شما پولی را دارید تزریق میکنید در این صورت چه اتفاقی میافتد در واقع عرضه پول را تقاضا را میبرد بالا، پول که میرسد دست مردم، تقاضا را میبرید بالا و وقتی منطقه عرضه شما همانی است که سابق بوده یک مقداری تورم به وجود میآورد و مشکلاتی که همین الان هم ما درگیر آن هستیم حتی اگر دولت و حاکمیت بدون ملاحظه مصالح عمومی و صرفاً به خاطر سوء تدبیرهایی که دارد یا خدای نکرده دولتی به لحاظ نگاههای جناحی که دولت بعدی را برای این که بزند زمین یعنی دولت قبلی به خاطر در واقع سوء اخلاق سیاستی که دارد میخواهد دولت بعدی را بزند زمین اینقدر پول صاف بکند، نقدینگی را ببرد بالا در پایان دوره دولت خودش و دولت بعدی را در واقع با یک بحران نقدینگی و به تبع آن تورم دچار بکند مای شرعی هیچ وقت نمیآییم بگوییم چون دولت هستی و دیگر میتوانی ساخت بکنی اشکالی ندارد نه خیر همانجا هم میگوییم شرعاً حرام است، بنابراین این بخش خلق پول که هست، این قاعده را دارد ولی با این قاعده که تحت اگر تحت این قاعده باشد، حالا شکل آن را حاکمیت چنین تشخیص میدهد که به جای پول اسکناس نقد آن را به شکل مثلاً بعد از بررسیهای فنی و اینها کامل به این رسید که این یک بستری هست که مصالح عمومی و مصلحت حاکمیت کشور، حاکمیت اسلامی اقتضای این را دارد مثلاً برای دور زدن تحریمها یا هر چه هست در این صورت این مشروط هست.
دانشپژوه: در مورد خلق پول یک مبحثی که اقتصاددانها میگویند این است که در راستای تولید باشد، ظاهراً تورم را هم منفی میکند درست است؟
استاد: چون الان بحثمان خلق پول نیست، من همین اندازه به سوال شما جواب میدهم بقیهاش را ادامه ندهید.
سوال اصلیم یک چیز دیگر است. این را بگویم خدمت شما، ما دو سه روز قبل آقای صالح آبادی رئیس بانک مرکزی آمده بود قم، بنده عضو کارگروه تخصصی فقهی بانک مرکزی هستم، یک جلسهای ده نفرهای با هم داشتیم، ایشان نظام مسئلههایی که الان بانک مرکزی با آن درگیر هست، در واقع مطرح میکرد برای ما و میگفت روی اینها کار کنید و به ما کمک کنید، شما که میگویید خلق پول اشکال دارد، مواد اولیهای که ما در واقع برای خرید همان بطری آب، بطری آب را برداشت، گفت بطری آبی که میبینید مواد اولیهای که تولیدکننده برای آن میخرید مثلاً فرض کنید اینقدر میداد الان گران شده اینقدر دارد میدهد و ما اگر به آن نرسیم آن الان نقدینگی ندارد برای اینکه آن را بخرد ما مجبوریم برای او پول بدهیم حالا همین مشکلات را در کل کشور یک لحظه در نظر بگیرید که ما پارسال یک پولی لازم داشتیم برای اداره کشور الان آن پول را نداریم به خاطر مشکلات تحریم یا مشکلاتی که در عرصه بین المللی به خاطر کرونا یک گرانی عمومی در کل دنیا به وجود آمده و ما الان کم داریم، ما اگر آن را نخریم در این صورت وضعیت ما مختل میشود اگر بخریم پولش را نداریم مجبوریم خلق پول کنیم الان این خلق پول آیا به مصلحت هست یا نه، تا ما شرعاً مجاز باشیم.
مثال بعدیش همین که شما فرمودید میگویند بازار روسیه مثلاً به هر دلیلی به روی ما باز نبود یا ما از آن استفاده نمیکردیم الان آقای رئیس جمهور رفته آنجا و در پیمان شانگهای ما پیوستیم عضو اصلیش شدیم، یک بازار بسیار بزرگی برای ما باز کند، که ما اگر تولیداتمان را ببریم بالا و صادراتمان را بدهیم به آنجا، یک رشد اقتصادی فوق العادهای در کشور به وجود میآید، کالاهای موجود را بدهیم آنجا خودمان میمانیم در کشور تورم به وجود میآید و اگر نه بگوییم این را حفظ میکنیم، خط تولیدهایمان را بخواهیم زیاد کنیم آن پول لازم دارد الان، پول را من خلق کنم و بدهم به بخش تولید که تولید بکند که به روسیه صادر بکند، موجب افزایش رشد خواهد شد، نرخ بیکاری پایین میآید و اشتغال میرود بالا و اجازه دارم خلق پول بکنم یا نه همینطور میشمرد چند تا مورد، یک مورد این بود.
جواب این است بله این خلق پول موجب رشد میشود اگر توسط حاکمیت صورت بگیرد هم رشدش به منافع کشور است هم سودی که پولی که در واقع چاپ میشود این در واقع منافعش به کل جامعه میرسد اما وقتی این را با اینکه مثلاً بانک خصوصی دارد خلق میکند با آن مکانیزم تخصیص اعتباری یا تحصیلاتی که دارد پرداخت میکند در این صورت درست است موجب رشد شد فرضاً اگر صاف برود در خط تولید، همان هدفی که گفتیم یعنی افزایش رشد برای بازار روسیه، اما منفعتی که از اینجا حاصل میشود، غیر از اشتغال، ولی منفعت مالی که از بابت این تسهیلات به صورت سود تسهیلات میرسد به کی میرسد به سهامدارهای بانک خصوصی و این محل اشکال است.
دانشپژوه: استاد ببخشید یک مسئلهای که الان پیش میآید این است که آن خلق پول وقتی صورت میگیرد و داده میشود به تولیدکننده، تولیدکننده الان آن ثروت را دارد مثلاً ده میلیارد بعد این به صورت قسط ده میلیارد را بر میگرداند به بانک و بانک از این ده میلیارد و خردهای که خردهای به مثابه خدمات است، آن اشکال ندارد ولی این ده میلیارد را بانک به چه علتی در آن تصرف میکند؟
استاد: شما دارید حرف بنده را تکرار میکنید میگوییم اگر بانک دولتی باشد یا بانک مرکزی به بانک وامها است او خلق پول میکند و آن پول بر میگردد به دولت و به در واقع حاکمیت، این باز توضیح دارد بالاخره مال همه است، اما بانک خصوصی وقتی این کار را انجام میدهد این بر میگردد به یک تعدادی اشخاص کار، این به چه حسابی باید این صورت بگیرد.
دانشپژوه: این حکم مال ربا را ندارد؟
استاد: نه بحث ربا نیست، بحث اکل مال به باطل محسوب میشود که شما که نداشتید با یک کیبورد و صفر و عدد و فلان صفر و یک اینها آورد یک عددی را اضافه کردید به عنوان تسهیلات الان داری به فلان جا، او هم رفت و رشد اقتصادی هم شد، بعد تسهیلات را باید برگرداند با سودش، این بر میگردد آیا محو میشود این پول جواب این است که نه محو نمیشود به میزان پول کشور دارد افزوده میشود، مالکش کی است این بانک است منافعش برای منافع در واقع آن ریالی و عددیش به کی میرسد به این بانک میرسد روی چه حسابی، این میشود همان فتوای آیت الله مکارم شیرازی که میفرماید اینها اشکال دارد و نروید روی خلق پول.
دانشپژوه: این بنده خدا این دولتی که آمد در واقع این پول را خلق کرده، ما به خاطر این پول را خلق کرده بتواند یک کاری کند کارخانهها راه بیافتد، خط تولید راه بیافتد صادرات بشود انجام بشود وقتی این پول وقتی خرج اینها میشود، آوردهای که دارد ما به ازای این آوردهای که دارد و بر میگردد چه اشکالی دارد با این خلق پول تهاتر بشود، با این میزان پولی که خلق شده از بین برود؟
استاد: نمیرود سیستم الان سیستمی هست که نمیرود.
دانشپژوه: اگر دولتی باشد چرا نمیشود از بین برود.
استاد: دولتی را گفتیم اشکال ندارد از بین هم ندارد اشکالی ندارد.
دانشپژوه: باز موجب تورم میشود.
استاد: چرا تورم بشود با فرض رشد. رشد موجب تورم نمیشود، تازه تورم هم بشود، چون درآمد ملی در واقع بالا میرود، این باعث میشود که آن تورم موجب بهبود وضعیت بشود.
دانشپژوه: بله منهای تورم میشود، مثلاً رشد بیست درصد بوده، تورم پانزده درصد منها میشود پنج درصد.
استاد: بله منتها گاهی هم کشور در وضعیت بحرانی است مجبور است باز هم خلق پول بکند، ولو اینکه تورم و وضعیت هم بدتر میشود ولی از یک بحران خلاص میشود متوجه هستید، فرض کنید به خاطر کرونا کسب و کارها به شدت خوابیده، تقریباً دیدید همه چیز تعطیل شد، چکهایی که پاس نشد، کارخانههایی که تعطیل شد به ویژه بخش خدمات حسابی دیگر به ورشکستگی منتهی شدند، حالا دولت آمده میگوید من چکار کنم از این وضعیت در بیاییم، میگوید واکسن بخر میگوید این قدر پول میخواهد من ندارم میگوید. خلق پول کن چارهای نیست میگوید خلق پول کنم تورم میرود بالا، حالا هر چی، تورم میرود بالا میگوید عوضش کارخانه که خوابیده اگر ما بتوانیم برگردیم فوتیها بشود ده نفر بیست نفر و خیالمان راحت باشد بخشهای مختلف اقتصادی به خاطر کرونا تعطیل نمیشود، راهها بسته نمیشود و آن وحشت عمومی که به وجود آمده آن از بین میرود میارزد یک ذره تورم برود بالا ولی بخش اقتصادی راه بیافتد بنابراین همیشه این جوری نیست که رشد باشد.
اضافه کنید بر این بحث بله اضافه کنید بر این بحث مسائل تحریم را، مسائل جنگ را که کشور مجبور میشود، چارهای غیراز خلق پول ندارد اینها همان مصالحی میشود که حاکمیت ولو اینکه یک مقداری شاید به ضرر اقتصاد هم باشد مجبور میشود، از بد و بدتر این است تو باید انتخاب کنی، اینها چون بحث مربوط به خلق پول هست اجازه بدهید از آن عبور کنیم از بحثمان عقب نیافتیم من ان شا الله خاطرم باشد صحبت کنم جلسهای دعوت کنم از آقای دکتر محرمیان.
برویم سراغ بحثهایمان، پس بحث رمزریال بانک مرکزی کاری ندارد با آن سیری که گفتیم، اما درمورد رمزارزهای غیر متمرکز یا اصطلاحاً اینجوری بگویم، معروف شده به جهان روا، یعنی مال یک کشور خاصی نیست مال بانک مرکزی نیست جهان روا هست که رأسشان بیت کوین هست، از جهت ریال و خبر دارید یک مقداری دوباره در این فاصلهای که جلسات تعطیل بود یک افت شدیدی در بیت کوین اتفاق افتاد فکر کنم قبل از این سی و هفت هزار دلار شد، یعنی دو هفته سه هفته قبل نهایتاً یک ماه قبل چون من در وبسایتم آن گوشه دارم، نشان میدهد چند است، شصت هزار دلار بود، بعد اینها دیگر آنها که الان سی و هفت دلار خیلی سقوط کرد، این جلسات بیت کوین تخریب کرد.
یکی از دوستان میگفت خداوکیلی چقدر خودتان هستید در بورس و بیت کوین، گفتم من حتی کد معاملاتی بورس هم ندارم با اینکه خلاصه در همه اینها به صورت تخصصی دارم بحث میکنم کار میکنم حتی در بورس کد معاملاتی ندارم هیچ خرید و فروش بورسی، بیت کوین اینها را انجام ندادم، ولی برای موضوع شناسی بحثها دیدم، ، نمیدانم انگلیسیها میگویند، فرانسویها میگویند ما اینقدر ثروتمند نیستیم که کالای ارزان قیمت بخریم الان میگویم ما اینقدر ثروتمند نیستیم پولی داشته باشیم بیاوریم به این جور جاها بخواهیم ریسک کنیم، یک مقداری هم من خودم آدم ریسک گریزی هستم، معمولاً افرادی میآیند در این فضاها که ریسک پذیر هستند.
ما در مورد مالیت بیت کوین یک صحبتی کردیم، نظرات مختلفی بیان کردیم و گفتیم که یک عدهای هستند میگویند مالیت اساساً یک امر عرفی هست، یک عده میگویند که علاوه بر عرفی مالیت شرعی هم داریم، و مفصل در این مورد صحبت کردیم، الان دوباره صحبت کنم یک مقداری چیز هست، نظریه اول این بود که بیت کوین مالیت عرفی دارد به چه معنا، یعنی اصلاً مالیت یک مفهوم عرفی هست، همین که یرغب الیه الناس مردم به یک چیزی رغبت بکنند، چرا دارند رغبت میکنند آن مهم نیست، مهم این است که ما نگاه میکنیم میبینیم که مردم به آن رغبت کردند، همین اندازه باید بدانیم مالیت دارد معاملهاش صحیح است یا نه این را فعلاً نمیگوییم، فقط این اندازه ما در مورد مفهوم مالیت داریم نظراتی، نظر اول این است که مالیت داشتن به این بر میگردد که خلاصه مردم به آن رو بیاورند، عقلا به آن رو بیاورند، حالا چه تعداد عقلا رو بیاورند ما بگوییم مالیت دارد، عددشان چقدر است، عددی در کار نیست، همین اندازه که در عرف گفته بشود که عقلا آن را در واقع به آن حاضرند در مقابلش پول بدهند.
سوالی که اینجا مطرح کردیم این بود که حالا اگر آمدیم یک تعداد خاصی به یک چیزی علاقه پیدا کردند ولی عقلا هم رد نکردند هر چند تعداد آنها خیلی کم است مثلاً فرض کنید یک نفر مثل آقایی پیراهن جد اعلایش ولو اینکه پاره پاره باشد اینقدر برایش باارزش است حاضر است در مقابلش پول بدهد، به جهت محبتی که دارد، یا به جهت ارزشی که این پیراهن کهنه دارد، یا یک عکس خانوادگی فوق العاده قدیمی که به زور میشود چهرهها را تشخیص داد، ولی معلوم است این جد مثلاً دهم من است، این مادربزرگ مادربزرگ مادربزرگ من است، هر که نگاه کند به این عکس میگوید به چه دردی میخورد عکس سیاه سفید خاک گرفته ولی من حاضرم در مقابلش مثلاً بیست سی میلیون تومان بدهم تا آن را داشته باشم، حسب و نسب خودم را خلاصه داشته باشم ارزش دارد برای من عقلا یک نفر هم حاضر نیست چنین پولی بدهد ولی کار من را تأیید میکنند میگویند بله برای او ارزشمند است برای او یک منفعتی دارد منفعتش این است که اصل و نسبش آنجا آمده عکس جد اعلایش آنجا مانده، آیا این که عقلا کار یک نفر را ولو رغبت یک نفر را هم تأیید بکنند آن مال محسوب میشود یا نه اختلاف وجود داشت و عرض کردیم بله آن اموال حداقل برای آن مال محسوب میشود.
نفر دوم این بود که در مورد مالیت اگر خاطرتان باشد، این بود که حالا با این حساب عقلا یعنی عرف، عرفی که در واقع در آن البته تعریف عرف و اینها یک بحث مفصلی هست که در بحثهای فقهی به مناسبت مجبور میشوند به آن وارد بشوند، اما عرف عقلا منظور مجموعه افرادی که در یک جامعهای زندگی میکنند و رفتارشان رفتار عقلایی هست لذا میفرماید ان المال ما یرغب فیه العقلا. مال آن چیزی هست که عقلا به آن در واقع رغبت دارند و حاضرند در مقابل آن چیزی را بپردازند. نظر دوم در مورد مال این بود، در این مورد آیا بیت کوین مالیت دارد یا ندارد به نظر شما با این چیزی که ما گفتیم آیا الان بیت کوین و رمزارزهایی که مردم رو آوردند و خریداری میکنند آیا مالیت دارد یا ندارد؟ بله با این تعریفی که از مال گفتیم این مالیت دارد.
نظر دومی که در این مورد مطرح بود این است که بیت کوین فاقد مالیت عرفی هست، سوال میکنیم یعنی چی، چرا میگوییم فاقد مالیت، مگر نمیگوییم آن همه آدم در دنیا رو آوردند برای این، و دارند در مقابلش پول میدهند، دارند استخراج میکنند، کار میکنند که آن را به دست بیاورند، چرا شما نظرتان این است که بیت کوین فاقد مالیت عرفی هست، جوابی که اینها میگویند. میگویند که دلایل متعددی برای اثبات مالیت و داشتن بیت کوین ما داریم یکی اینکه مالیت بیت کوین به لحاظ فقدان پشتوانه از منشأ عقلایی برخوردار نیست، بعضی دیگر از این محققان با بیان این نکته که یکی از معیارهای مال بودن داشتن منفعت عقلایی هست، یعنی بله ما یرغب الیه الناس، اما به چه دلیلی رغبت داشته باشد آیا توهم داشته باشند فکر بکنند که یک چیز باارزشی است در حالی که واقعاً با ارزش نیست و منفعت عقلایی ندارد، آیا اینجا هم ما میتوانیم بگوییم مال است میگویند نه حتماً باید منفعت عقلایی داشته باشد یعنی ما یرغب الیه الناس، به دلیل منفعت عقلایی داشتن است لذا اگر یرغب الیه الناس بدون این که منفعت عقلایی داشته باشد، حالا هر طریق دیگری، به هر دلیلی ولی منفعتی وجود ندارد در این صورت ما به آن مال نمیگوییم فاقد مالیت میشود، در مورد بیت کوین هم همین را میگویند. میگویند درست است مردم رغبت کردند، همه ریختند پول دارند میدهند و آن را میگیرند ولی این منفعت عقلایی ندارد.
بعضی دیگر هستند که از این افرادی که میگویند بیت کوین فاقد مالیت عرفی هست، میگویند به دلیل مشخص نبودن ملاک ارزش گذاری بیت کوین، مالیت آن مبهم است، یعنی شما اگر میبینید یک ماه قبل شصت هزار دلار قیمتش بوده بنا به هیچ دلیلی نه معیاری نه ملاکی یک دفعه ارزش این میآید میشود سی و چهار هزار دلار، دو روز دیگر میشود سی و هفت هزار دلار، چه بسا یک هفته دیگر بشود نود هزار دلار میگوید این به چه خاطری هست، عرضه و تقاضا هست که در کالاها داریم یا یک نهادی به جز این دارد ارزش میگذارد، چی هست که در واقع باعث این میشود میگوییم معلوم نیست ارزشش از کجاست، لذا این مال محسوب نمیشود، این را هم تعدادی از محققین همین نظر را دارند.
برخی نیز با تشخیص در فهم عرفی معتقدند عرض کردم تنها عرف و عقل اهل دقت و نظر است که صلاحیت قضاوت در ماهیت اشیا دارد نه عرف اهل تسامح و تساهل، لذا در مراجعه به عرف نباید سراغ افرادی رفت که در بازار بیت کوین به سرمایه گذاری و واسطه گری مشغولند، چون فرقی نمیکند، آنها حتی نجاسات را بفهمند اگر امروز بخرند فردا بفروشند سود خواهند کرد میرود میخرد و فردا میفروشد، این که نشد ما بگوییم حالا که یرغب الی المدفوع فرض کنید نجاسات رفتند با زنبیل صف ایستادند برای خریدن مدفوع، چرا چون میدانند اطلاعات دارند امروز بخرند فردا بفروشند سود خواهند کرد پس ما بگوییم مدفوع هم مال است به این استدلال میکنند میگویند نه باید اهل دقت و نظر و اهل عرف در واقع غیر متسامح را ملاک صالح قضاوت در مالیت اشیا بدانیم نه آن را، از این را ما داریم نقد نظر میکنیم.
اینجا یک نظری خود فقها دارند، فقها در تطبیق مصادیق این که عرف میآید در تطییق مصادیق دخالت میکند این را بعضی جاها قبول دارند، بعضی جاها قبول ندارند مثلاً این که کر مفهومش چیست، این کر را باید عرف بگوید مفهوم و معنایش چیست، اما آن مصداق خارجی کر آیا این آبی که در حوض هست کر هست یا نه این باید اندازهاش دقیق باشد، این را شرع میگوید، شرع معلوم میکند تطبیق مصداق را قبول ندارند که این هم عرف باید بگوید، اما در بعضی جاها هست که تطبیق مصداق را شرع قبول کرده که اگر عرف هم بگوید این را ما قبول داریم، مصداقهایش زیاد است، الان این ما نحن فیه که ما در داخلش هستیم این از کدام نوع است از اینها که میتوانیم بگوییم شرع قبول دارد یا اینکه نه نمیتوانیم اظهار نظر کنیم این شرع قبول دارد یا نه؟
آن را عرض خواهم کرد، نظر سوم را عرض میکنم آن وقت متوجه میشوید، نظر حالا این نظر را نقد بکنیم به نظر میرسد فایده داشتن میتواند یکی از منشا مالیت مطرح بشود اما تنها منشا مالیت نیست و کاملاً امکان پذیر است که چیزی که هیچ فایدهای ندارد و نیازی از نیازهای انسان را برآورده نمیکند در اثر یک اعتبار ارزش پیدا کرده و در مبادلات به عنوان ابزار پرداخت مثلاً صورت گرفته باشد بنابراین فایده داشتن دخلی در مفهوم مالیت ندارد یعنی منظور فایده داشتن این که شما بگویید حتماً باید فایدهای باشد، این را ما نمیتوانیم بگوییم اصلاً مسئله هست بله اینها به مفهوم این نیست که معاملهاش را صحیح بدانیم اصلاً صحیح دانستن در معامله بیت کوین و اینها یک بحثهای دیگری دارد، تا آخر نرفتیم حکمی الان بیان نمیکنیم، ما داریم مفردات یک تحلیل فقهی را بیان میکنیم، در تحلیل فقهی مفردات یک فرایند را بیان میکنیم یکی بحث مالیت هست، این هم از این تا اینجا دو تا نظر بیان کردیم و نظر اول را پذیرفتیم یعنی اندازهای که در واقع عرف رغبت پیدا بکند بر یک چیزی ما آن را در واقع ما که نه به قول آقابی اینجا جایی نیست که شارع بخواهد صحبت کند. این در واقع عرف به آن مال میگویند اول عرف یک چیزی را مال میگویند مال به چی میگویند عرف به آن چیزی که مردم حال باشند در مقابل آن پول بدهند بنابر هر دلیلی، حالا فایده داشتن هم بحث نسبی هست، آیا شما بگویید که برای من فایده ندارد ولی برای آقایب فایده دارد یا برای افراد خاصی فایدهای دارد تازه علاوه بر این خود این بیت کوین یا پولهای دیگر یک فوایدی را برایش شمردند، همین بحث شفافیت، بحث دور زدن تحریمها، بحث امنیت شبکه، سرعت نقل و انتقال اینها یک چیزهایی هستند که فایدههایی برای اینها بیان کردند بنابراین ما نمیتوانیم بگوییم اصلاً هم هیچ فایدهای ندارد.
نکته بعدی و سومین نظر در این مورد این هست که بیت کوین دارای مالیت عرفی هست ولی دارای مالیت شرعی نیست، این یعنی چی، یعنی اول من قائل به این هستم که ما یک مالیت عرفی داریم یک مالیت شرعی داریم این یعنی چی، یعنی ما در مورد بحث مالیت قائل به حقیقت شرعیه هستیم، مفهومش این است، بنابراین دیدگاه دیگری که در آثار بعضی محققین و صاحب نظران مطرح شده، تردید بر مالیت شرعی بیت کوین است، به این معنا که بیت کوین اگرچه عرفاً مالیت دارد یعنی قبول دارند که عرفاً مالیت دارد اما به دلیل نهی شارع مالیت شرعی ندارد، میگوییم کجا این را شارع آمده در واقع نهی کرده، البیت کوین حرام داریم مثلاً نه آنها پاسخ میدهند میگویند به عنوان مثال برخی محققین تصریح کردند که بیت کوین به دلیل برخی ابهامات پشت صحنه این تکنولوژی و احتمال سلطه آمریکا بر آن فاقد ارزش مالیت شرعی هست به خاطر قاعده نفی سبیل این را آقای هادوی تهرانی بیان کردند ما نوشته شان را در اسلام کوئیست دیدیم، سایتی که مرتبط با ایشان هست.
اما درباره امکان القای مالیت از سوی شارع دو دیدگاه میان فقها هست، ما باید این دو تا را ببینیم بعد این نظر را نقد بکنیم، نظر اول این است که مالیت از سوی شارع امکان القا وجود دارد، یعنی گروهی از فقها مانند مرحوم نائینی از این عبارتی که برایتان خواهم خواند، ایشان میفرماید بله یک چیزی شاید از نظر عرف مال باشد مثلاً خمر، شراب را یرغب الیه الناس بعدد زیادی خیلی افراد هستند رو آوردند روی خمر و در دنیا اصلاً دارند پول میدهند میخرند، اما شارع مقدس آمده ان الخمر و المیسر آمده با آن آیه شریفه آن را حرام کرده و روایاتی که شرع مقدس حرام شده یعنی گفته یک چیزهایی داریم که عرف برایش حاضرند پول بدهند، رغبت داشته باشند، ولی شرع مالیت آنها را انداخته، درست شد، بر این اساس در صورتی که شارع از همه منافع یک شیء نهی بکند به گونهای که منفعت حلالی برای آن وجود نداشته باشد آن شیء از مالیت میافتد و باید توجه داشت.
مراد این در واقع این آقایان در واقع نظرشان این است که اولاً مال باید منفعت داشته باشد تا بگوییم مال و آن منفعت هم محلله باشد، یعنی منفعت حلال یعنی منفعتی که شارع آن را نهی نکرده که ما در مورد خمر این را نداریم این نظر البته قائلین به این نظر هستند مرحوم نائینی در این مورد میفرماید فاذا لم یکن لشیء لا خاصیه و لا منفعه، صح سلب المالیه آن صحیح است که شارع چکار کند منفعت را از آن سلب بکند، یا در آن بحث روایت تحف هست در صورتی که خرید و فروش کالایی سبب تقویت کفر و شرک بشود، آن البته مربوط به این بحث چیز هست بنابراین که این گروه قائل هستند که ما مالیت را عرفی میدانیم به شرطی که شارع آن را لغو نکرده باشد.
پاسخی که ما به این گروه میدهیم این است که بله ما هم میفهمیم مردم به خمر رغبت کردند، پس مالیت عرفی دارد، اما شارع آمده از آن نهی کرده، تا اینجا با شما موافقیم اما این نهی به مفهوم القای مالیت باشد این را با شما مخالفیم، چرا چون در واقع شرع نیامده که در واقع به عنوان اولین این را نهی بکند، بلکه که عذرخواهی میکنم شرع این را در واقع آثار مالیت را از این برداشته، و ما باید توجه داشته باشیم مراد از نهی شارع از منافع یک شیء نهی به عنوان اولی هست نه به دلیل بروز عناوین ثانوی، اما در برخی موارد نهی شارع نه از منافع یک شیء بلکه از خرید و فروش آن هست، اگر چه بر اساس بعضی از روایات میتوان پذیرفت که نهی از خرید و فروش آن شیء میتواند به دلیل عنوان اولی هم باشد نه به عنوان دلیل ثانوی، لذا نهی از یک خرید و فروش یک شیء به معنای نهی و سلب ماهیت از آن شیء نیست بلکه از آثار آن دارد در واقع نهی میکند، پس این نظر اول در مورد امکان القای مالیت از سوی شارع است و نقد و ارزیابی آن نظر.
نظر دوم این است عدم امکان القای مالکیت از سوی شارع، یعنی گروه دیگری از فقیهان معتقدند مالیت یک حقیقت شرعیه نیست، که حدود و ثغور مفهومی آن را شارع معین بکند، بلکه یک امر عرفی عقلایی است و شارع در امور عرفی دخالت نمیکند، از این رو شارع مالیت چیزی را ساقط نمیکند، بلکه در مواردی ممکن است از بعضی یا تمام آثار مترتب بر یک شیء نهی بکند. در صورتی که این نظر، نظر حضرت امام هست، که میفرماید نهی از معامله یک چیزی به معنای نهی از مالیت آن نیست، چون اساساً مالیت شرعیه نیست کتاب البیع جلد سه صفحه ده را میتوانید مطالعه کنید از کتاب البیع حضرت امام.
در هر حال جمع بندی بکنیم، در صورتی که مبنای نخست را بپذیریم، تنها در صورتی میتوانیم بیت کوین را فاقد مالیت شرعی بدانیم که خودش به عنوان اولی مورد نهی شارع قرار گرفته باشد یعنی واقعاً چطور خمر به عنوان اولی مورد نهی قرار گرفته، یا آلات قمار به عنوان اولی مورد نهی قرار گرفته باشد ما یک خطابی داشته باشیم، بگوید که الخمر حرام آلات قمار حرام، البیت کوین هم حرام، این میشود با عنوان اولی، اگر با این عنوان کتابی داشتیم که نداریم، چنین نهیی در مورد بیت کوین وجود ندارد در این صورت ما نمیتوانیم در واقع مالیت و مفهوم و این جور چیزها، اما ترتب آن عناوین ثانوی همچون قاعده نفی سبیل که بگوییم حالا که این بیت کوین شاید موجب سلطه امریکا بشود، این میشود عنوان ثانوی، حتی به فرض اثبات که واقعاً ابزاری هست از طرف امریکا برای سلطه این نهایتاً معامله کردنش ممنوع میشود، نمیتواند عدم مالیت در واقع بیت کوین را اثبات بکند و نقل مالیت آن را اثبات بکند نهایت چیزی که قابل اثبات خواهد شد، بطلان معاملات بیت کوین هست، صرف احتمال سلطه امریکا بر بیت کوین، از این نمیتوان مالیت آن را بیت کوین را نفی کرد.
اما بر اساس مبنای دوم که میگوید که آثارش در واقع از بین میرود، مالیت از بین نمیرود که به نظر ما هم و حضرت امام ما که نظر حضرت امام و به نظر میرسد که نظر مطلوبی هم هست مبنای قابل قبول تری هست، چیزی به عنوان مالیت شرعی وجود ندارد و تنها صدق عرفی مالیت کافی است که مالیت بیت کوین اثبات بشود.
دانشپژوه: اصل این است معاملات عقلایی صحیح است یعنی احراز شود شارع نهی کرده، سر جای خود میماند.
استاد: بله این هم عرض کردیم، بسیار یک بحث دیگری را بعضیها مطرح میکنند، آن هم تیترش این است بررسی مشروعیت اعتبار مالیت برای بیت کوین، یعنی چی میگویند، به عبارتی در بررسی مالیت بیت کوین موضوع دیگری که قابل طرح است در ادبیات موضوع هم خیلی به آن توجه شده، بنابراین اینها مالیت دارد با این که مال، مال اعتباری است مالیت دارد این اعتبار حاکمیتی با هدف تنظیم روابط اقتصادی و حفظ نظام معیشت مردم شکل میگیرد، این اشکالی ندارد حالا.
پرسش اساسی در این زمینه این است آیا بخش خصوصی هم در دولت بخش خصوصی هم میتواند با هدف جلب منفعتش برای چیزی مالیت اعتبار بکند یا نه، باید توجه داشته باشیم اصل اولی در اعتبارات شخصی عدم مشروعیت و نفوذ این اعتبارات است، به اعتبار دیگر اعتبارات شخصی تنها در صورتی مشروعیت دارد که ذیل اعتبارات در واقع شرعی تعریف شده باشد، و دلیلی بر مشروعیت آنها از سوی شارع وجود داشته باشد، در غیر این صورت حکم به عدم نفوذ چنین اعتباراتی داده میشود در مورد بخش خصوصی صحبت میکنیم، اعتبار مالیت برای پولهای صیاد که معمولاً حاکمیت و دولت به جهت مصالح عمومی وضع میکند میشود استناد داد به شارع، چه جوری، طبق قاعده حفظ نظام، طبق قاعده مصلحت میشود ذیل اعتبارات شرعی، و مشروعیت آنها را پذیرفت، اما دلیلی بر مشروعیت مالیت یعنی اعتبار مالیت از سوی سایر اشخاص یعنی غیر دولت.
بخش خصوصی داریم با هدف جلب منفعت شخصی و در بسیاری از موارد با ایجاد اختلال در تعادل پول که حالا در اقتصاد همراه است و سبب اختلال نظام معیشتی مردم میشود این دلیلی ما بر معتبر بودن اینها و مالیت اینها وجود ندارد، چنان که در معاملات دیگری در بورس یا آتی آب و هوا، اعتبار مالیت از سوی بخش خصوصی برای یک کالای موهومی به رسمیت شناخته نمیشود، البته این بحث را ما زمانی میتوانستیم مطرح کنیم، با این که خود ما این را آوردیم، ولی این را کی میتوانستیم بیاوریم این را برای چی آوردیم، این میخواهیم ببینیم آیا مالیت دارد یا ندارد، ما وقتی مالیت را تعریف کردیم که بحث عرفی هست، و ما یرغب الیه الناس در واقع معیار آن هست چه منفعت باشد، چه نباشد، در این صورت بحث اعتبار خیلی جایگاهی ندارد، هر چند این موضوع در پول بودن یا کالا بودنش چرا بحث خواهیم کرد، مال گفتیم مال هست، آیا این چه نوع مالی است آیا پول است یا در واقع از نوع کالا هست غیر پول است برای پول بودن میگوییم معتبر معتبر معیار هست، چیزی را پول اعلام بکند و اینجا بخش خصوصی نمیتواند، لذا ما نمیتوانیم این را پول در نظر بگیریم اما مال بودنش را گفتیم معیارش همان در واقع رغبت عقلا هست که مطلبش گذشت.
دانشپژوه: استاد این که فرمودید سه تا دیدگاه وجود دارد در مورد همین حکم رمزارزهای غیرمتمرکز یکی فرمودید مالیت عرفی داشتن صدق، یکی فرمودید علاوه بر مالیت عرفی مالیت شرعی هم در واقع لازم است درست است میشود یک کم ذیل همان تفکیک مطرح میشود.
استاد: بله ذیل همان تفکیک.
دانشپژوه: عرفی را از شرعی جدا میکند
استاد: بله در واقع.
دانشپژوه: همین که مالیت عرفی داشت، شرعاً هم در واقع مالیت دارد؟
استاد: سه تا نظر شد نظر اول مالیت عرفی به این معنا که عقلا به آن رغبت کنند این یک نظر درست است، نظر دوم این است بله مالیت عرفی را میپذیریم به رغبت عقلا، ولی به شرط این که منفعتی باشد، یعنی قید منفعت میآید سومی این است که مالیت عرفی بله، به خاطر منافعش یعنی آن نظر دوم را میپذیرد، نظر سوم نظر دوم را میپذیرد، مالیت عرفی را ملاک میداند با قید داشتن منفعت درست، اما به شرط این که شارع مالیت آن را القا نکرده باشد، درست شد، بعد میآید داخل این القای مالیت یک عدهای جواب میدهند میگویند شارع مالیت را بر نمیدارد شأنش این نیست بلکه آثار مالیت را در واقع بار میدهد.
تیتر مطلب بعدی ما عبارت است از مالکیت بر رمزارزها.
خیلی ممنون و متشکر هستم شنوای مطالب من بودید و امیدوارم مطالب مفید بوده باشد، از همه شما تشکر میکنم.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.