جلسه هجدهم درس خارج فقه استاد معصومینیا در موضوع فقه تخصصی بازار سرمایه در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۱ به همت انجمن مالی اسلامی ایران و موسسه طیبات برگزار گردید.
استاد معصومی نیا، فقه بازار سرمایه، جلسه18، پنجشنبه 22 اردیبهشت 1401
¬اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
دانشپژوه: جلسه قبل بحث در مورد شرکت سهامی بود و اینکه تصمیمگیریها دست افرد خاصی هست و بحث حاکمیت شرکتی را مطرح کردید که در واقع جلوی سوء استفادهها را بگیرد ولی تا چه اندازهای موفق هست خیلی هنوز هم به آن شکلی که باید باشد، نیست.
استاد: من اشکالم این بود که این مباحث در خصوص ساختار است، بعضی چیزها به ماهیت انسان بر میگردد.
ولی من یادم هست یک زمانی که تهران میرفتم تو این جاده اتوبان قم به تهران هر بار میرفتم هر هفته چند تصادف میدیدم بعد آمدند و جاده را بهتر کردند و ضابطهمند کردند و چند دوربین گذاشتن، محدودیت سرعت گذاشتن الحمدلله الان تقریبا یا تصادف نمیبینیم یا بسیار نادر، حالا این مثال را برای چی زدم برای اینکه اگر ما خیلی از چیزها را بخواهیم با مثلا نصیحت درست کنیم درست نمیشود.
ما اگر ساختارها را درست کنیم، اگر ریلگذاریها را درست کنیم مثل اینکه مثال دیگر آن، این است که شما فرض بفرمائید چند جاده ناهموار باشد شما بیا جادهها را یکی بکن ریل گذاری کن، گارد ریل بگذار جاده را خط کشی کن جاده را ضابطهمند کن بقیهاش را مجازات ولی قسمت زیاد کار مربوط به ساختار است. یعنی ساختار بازار سرمایه و ساختار نظام پولی اگر مثل آن جاده ریل گذاری درست داشته باشد خط کشی درست داشته باشد ساختارش درست باشه باعث میشود که زمینه سوء استفاده خیلی کم شود.
من برای چی این مثال ساده را میزنم برای اینکه خیلی از مسائل را که مطرح میکنیم. میگویند خوب اینها تقصیر مردم است که رعایت نمیکنند شما وقتی بیائید و به شکلی ساختار را بچینید که زمینه تخلف کم باشد و بعد حقوق همه مردم رعایت شود خود به خود خیلی از مسائل حل میشود من مثال بدیعی که زدم مثل شرکتها تعاونی که در دنیا هست به خاطر این است که محدود است مدل بدیع است به خاطر این است که حقوق همه حد الامکان در ساختار این گونه شرکتها رعایت میشود.
عرض کنم که بحث این است وقتی ساختار نظام پولی و بانکی که الان وجود دارد خدا رحمت کند آقای موسویان را اینها قبول داشتند که اساسا ساختار اشکال دارد اما معتقد بودند که ما نمیتوانیم خودمون را معطل کنیم و یک روزی ساختار را درست کنیم و بعدا احکام اسلام را در آن گنجاند. البته یک مقدار تفاوت وجود داشت در نگرش در خصوص بازار مالی ولی میخواهم بگویم اجمالا آنها هم که به قول معروف به اسلامی زاسیون معتقدند و دارند انجام میدهند آنها هم معتقد به لزوم تغییر اساسی هستند ولی میگویند نمیتوانیم معطل کنیم و میتوانیم همین را اجرا کنیم و ساختارهای تحولی هم کمک اجراءکنیم.
در این زمینهها ما هم ضعف تئوریک داریم، هم ضعف طراحی مدل عملیاتی داریم، به عنوان مثال یکی از مباحث مبنایی و اساسی که از قبل مطرح بوده است این مسئله ارزش افزوده است که مال چه کسی است خوب این بحث یک بحث جدی است و شوخی نیست یعنی چه، یعنی شما مثلا فرض کنید ده نفر هستند که دارند تولید میکنند ده مغازه داریم که هرکدام جدا جدا، میز و صندلی تولید میکنند فرض کنید یک نفر به تنهائی هر کدام یک صندلی تولید میکند این ده تا صندلی صبح تا شب که میشود ده صندلی تولید میکنند حالا یک نفر مدیر میآید و می گوید که شما چرا اینجوری تولید میکنید مثلا اگر شما یک سالن بزرگ ایجاد کنید بیائید در کارگاه من تولید کنید به جای هزار تومان هزار پنجاه تومان بهتون میدم بعد تقسیم کار میکند به جای ده صندلی 30 تا 40 تا50 تولید میکند. حالا قبلا ده تا ده تا صندلی حالا ده تا با تقسیم کار چهل تا صندلی یعنی سی تا اضافه، حالا این سی تا اضافه برای کیست؟ مال مدیر است؟
نظام سرمایهداری میگوید شما مزد را بده به اینها بقیه را صاحب شو. غیر از این است؟ خوب غیر از این است، میگوید دستمزد را بازار تعیین میکند و سرمایه دارها هم در قالب شرکتها فعالیت میکنند و به خاطر مزیتهای که تولید میکنند میزنند جلو و بقیه هم مجبورند برای آنها کار کنند و بقیه میشوند اجیر آنها و دستمزد رایج بازار را به آنها میدهند از این کیکی که تولید میشود، فرض کنید که این همه، هزار نیروی کاری که در این شرکت کار میکنند از این هزار تا کلا نصف این کیک را میبرند و نصف بقیه میشود برای هیئت مدیره و مدیر.
آیا این مورد تائید اسلام است؟ دستمزد عادلانه است؟ همون دستمزد بازار است بقیهاش برای مدیره است؟ برای صاحب آن جا است، خوب این از بحثهای مهم است، یا این که نه ما باید یک ساختاری تعریف کنیم که این ارزش افزوده، عدالت که میگوییم به چه معنا است؟ اگر گفتیم عدالت به معنای اعطاه کل ذی حق حقه است میزان دستمزد عادله چقدر است. نظام سرمایه دار میگوید حقوق همون است بعدها که بحرانهای کارگری به وجود آمد و ریختند و زدند و شکستند و نزدیک بود نظام سرمایهداری سرنگون شود تا رسید به اینکه برای کارگران بیمه درست کردند تامین اجتماعی درست کردند این تامین اجتماعی از نظر تاریخی بعد از آن بحرانها است میگویند تا آن برهه نظام سرمایهداری لیبرال حاکم بود و از آن موقع نظام سرمایهداری مقرراتی یا ارشادی طراحی شد.
مراجعه کنید کتاب نظام اقتصادی دکتر حسین نمازی، که آنجا این موارد مورد بررسی قرار گرفته است، کتاب نظامهای اقتصادی دکتر نمازی خدا حفظش کند که از شخصیتها ارزنده است و از سرمایههای مملکت است استاد ما بوده همین کتاب نظام اقتصادی زمانی را ایشان نوشته بود و به ما تدریس میکرد در سال 75 این کتاب نظامهای سرمایهداری عرض کنم که این کتاب حالا اینجا خلاصه نیاورده در این کتاب آمده و مراحل شکل گیری نظام سرمایهداری را مورد بررسی قرار دادهاند و فرمودند نظام سرمایهداری قبل از لیبرالها از زمان کلاسیکها شد، نظام سرمایهداری لیبرال، عرض کردم که در آن موقع فقط مکانیسم عرضه و تقاضا حاکم بود لا غیر و اصلا شرکت نیروی کار در سهام کارخانه جات مطرح نبود اصلا چرا چون شعار کلاسیکها اقتصاد آزاد عرضه و تقاضا بود عرضه و تقاضا یعنی اینکه یک کار فرما میآید و از نقطه صفر همه شروع کنند یک عده میزند جلو یکی آزادی و یکی رقابت آنها میگفتند اصل آزادی اقتصادی و مالکیت نامحدوده و گفتند رقابت ضمیمه آزادی که بشود بهترین حالت را پیدا میکند این اصول اقتصاد کلاسیک است.
شهید صدر در اقتصادنا به صورت مشروح بررسی کرده بعد رقابت اگر ضمیمه آزادی اقتصادی شود آنهایی که ضعیف هستند حذف میشوند و این به نفع اقتصاد است چون زمانی که رقابت میکنند، هرکسی که توان رقابت ندارد عقب میماند و کسی که توان دارد میماند و این خوب است باعث میشود اقتصاد و تکنولوژی پیشرفت کند و بهترین شکل ایجاد شود وقتی تولیدات زیاد شد سرریز میکند روی سر همه و به نفع همه است قالبش هم همین سرمایهداری است و اصلا سرمایهداری(کاپیتالیسم) یعنی همین این مدلی است که کلاسیکها گفتند که طبق این اصول کلاسیک، سرمایه دارها مالکند و برنامهریزی در اقتصاد وجود ندارد به خاطر اینکه قرار است مکانیزم عرضه و تقاضا حاکم باشد این اصول کلاسیک است و اصلا چیزی به نام برنامهریزی در اقتصاد نباید باشد و میگفتند دولت شب گرد این یک اصلاحات اقتصادی است.
کلاس ما بازار سرمایه هست اما به نظر من نمیشود بازار سرمایه را از این مسائل جدا کرد دولت شب گرد یعنی دولت کلاسیک یعنی دولت تنها وظیفهاش تامین امنیت است یعنی دولت وظیفهاش این است که شب مامورین خود را بفرستد تا کسی دزدی نکند بیشتر از این نه، بعدش خود فعالین اقتصادی باید تعامل کنند تا مسائل حل شود. من جستجو کردم دولت شب گرد تعامل دولت و بازار و اینها آمد بعد مثلا نظرات رابرت نوزیت . من جستجو کردم دولت شب گرد عکس دکتر شاکری را آورد، لزوم دخالت دولت در مقررات زدائی و نظارت بر بازارهای مالی.
این متن میگوید دولت نباید فقط شبگرد باشد این شعار در اقتصاد بود نتیجه این بود که سرمایه دارها حاکم بودند نیروی کار براشون کار میگرد بعد آقای ریکارودو یک نظریه داشت به نام دستمزد آهنین مفرق آهنین و میگفتند دستمزد همیشه به حداقل گرایش دارد و تحلیلش این بود یعنی میگفت دستمزد همیشه به حداقل گرایش دارد و تحلیلش این بود که نیروی کار زمانی که دستمزدش زیاد شد شروع میکند به زاد و ولد و وقتی زاد و ولد کرد بچه هاشون زیاد میشه دستمزدشون میآید پائین بعد یک عدهای میمیرند بعد دستمزد بر میگردد دوباره دستمزد بر میگردد به حالت قبل نتیجه اینکه دستمزد در یک حداقلی ثابت هست که این تحلیل ریکاردو بود بعد این میگذرد تا بر اثر همین تفکر، خوب طبیعی است که مازاد عرضه به وجود میآید مازاد عرضه که پیش میآید نیروی کار نمیتواند بخرد چون دستمزدش حداقل است نتیجه اینکه کارخانهجات تولید خود را پائین میآورند چون صاحب کارخونه تصمیم میگیرد، تولید که آمد پائین کارگر فقیر و فقیرتر میشوند نتیجه اینکه میریزند تو خیابان شروع میکنند به سر و صدا که تو 1800 تا 1830 این اتفاقات افتاد، اعتراضات وسیع نیروی کار رخ داد و در سال 1850 مارکسیسم بوجود آمد.
مارکسیست که بوجود آمد گفت سرمایه دارها دزدند و بعد آمد و تحلیل کرد سرمایهداری را و بعد تحلیل کرد سرمایهداری را گفت اینکه ارزش اضافی همهاش برای نیروی کار است و یک بحثی مطرح کرد ارزش که این ارزش ناشی از چی هست مثلا این تولیدی که کارخانه جات انجام میدهند برای چه کسی است، مارکسیستها گفتند همه این ارزش افزوده که تولید میشود برای نیروی کار است و سرمایه دارها دزدند از دم اما این ارزش افزوده که اینجا گفته برای نیروی کار است و چون آنها هر ساختاری تعریف کنیم به نفع سرمایه دار است باید به دولت بدهند خلاصه گذشت و دوباره اتفاقات دیگری افتاد، نظام سرمایهداری دید که اگر بخواهد مقاومت کند و روی آن حرفها بایستد نظام نابود میشود، کوتاه آمد گفتند اگر این کیکی که تولید میشود بیا و چند درصد دیگر بهشون بده، بعد دادن به این شکل که سهیم کردند آنها را خوب دیگر یک سوپاپ اطمینان بزرگ برای نظام ایجاد کردند نتیجه این از آن روز کنترل کردند بحرانهای بعدی که بوجود آمد نظام سرمایهداری آن را کنترل کرد.
بحران بعدی، بحران مالی بود یعنی بحران در سیستم پولی و مالی بود، در بازار سرمایه و... یعنی بحران 2008 بحران مالی بحران 1998 شرق آسیا مالی بود بحران عرض کنم که واقعی نبود حالا میگویید از دست این قیمتها حالا این بحثها که در اقصاد ایران مطرح است یک مقدارش بر میگردد به نزاعها اینها همه ارتباط دارد دکتر نمازی در کتابش اشاره کرده نظام سرمایهداری لیبرال که همه ارزش افزوده برای نیروی کار بود یک مقدار آن را دادن به نیروی کار دادند و اسم آن را گذاشتن نظام سرمایهداری مقرراتی یا ارشادی و میگویند در این ساختار جدید نیروی کار سهیم شدی ولی یک درصد اضافه بر سابق میدهند به این نیروی کار بقیه برای سرمایه دار است باز هم نظام سرمایهداری یا تکاثری است.
حالا از نظر اسلامی آیا اینقدر برای اسلامی کردن همین قدر کافی است که ما بیائیم و پدیدهای به نام سهام را بگیریم این حلال است کافی است یک استفتاء که از مراجع کردیم همین دیگر حالا این شد اسلامی یا اینکه ما باید بریم ببینیم آیا این عدالتی که اسلام میگوید به قول شهید مطهری، عدالت در سلسله علل احکام است یعنی اصلا اسلام آمده این احکام را وضع کرده که عدالت اجراء شود و آیا برای اسلامی شدن کافی است نه صرفا با این مسئله اسلامیت تحقق پیدا نمیکند این خطا است که ما فقط الان را که است را ببینیم آیا این سهام را ببینیم آیا با اسلام میسازد، نگاه میکنیم اگر مخالف با موازین نباشد خوب اشکال ندارد این درست است و فوقش دو شرط دیگر میگذاریم عرض کنم شرطهای دیگر اگر مال اعتباری باشد یا حاکی از مالکیت مشاع باشد که اسلامیت تحقق پیدا میکند یا نه، یا این تولیدی که انجام شده تو این ساختار، آیا این عدالت همین است که الان دارد انجام میشود و قالبی به نام شرکت سهامی را تصور میکنیم این تولیدات صورت میگیرد هیئت مدیره به آن شکل بعد به سهامدارها یک سودی میدهیم و بقیه برای سرمایه دارها است.
بعد از آن طرف که در این شرکت کار میکنند دستمزد رایج را میدهیم و تمام بقیه برای سرمایه دارها از آن طرف آنهای که توی شرکت کار میکنند دستمزد رایج بازار را بههشون میدهیم و میگوئیم التماس دعا همین چیزی که الان دارد اتفاق میافتد ما حرفمان این است که اسلامیت با این چیزها تحقق پیدا نمیکند و این است که ساختار طی شده ما هیچ تغییرش ندادیم در حالی که شهید صدر در اقتصادنا یک اشاره میکند و رد میشود آن زمان که فقها میگفتند دستمزد عادلانه همان دستمزد رایج در بازار است زمانی بود که اقتصاد ساده بود و اگر کسی نیروی کار را استخدام میکرد به همان اندزه که از آن بهره میگرفت به او بهره میداد آن دستمزد را بازار تعیین میکرد و عادلانه بود مثلا یک نفر در خانه من کار میکرد و ما یک دستمزد به او میدادیم این دستمزد متناسب بود با کاری که انجام میداد، اما امروزه با این ساختار که شکل گرفته، اگر یکی تولید کند یک صندلی تولید میکند اگر ده نفر با هم کارکنند میشود 40 تا و سود اصلی را سرمایه دار ببرد شهید صدر میگوید این مسلما اسلامی نیست و عدالت نیست توجه کردید این از مشکلترین مباحث اقتصاد است که اینحا عدالت را به چه معنا بگیریم.
پس خلاصه میکنم، شرکتها از یکطرف نیروی کار استخدام کردند کارگر، مهندس، دکتر و نیروی عملیاتی از یکطرف دستمزد رایج میدهند و سهام منتشر میکنند واگذار میکنند یک سود سهام میدهند و بقیه برای عدهای معدود است که هیئت مدیره هستند یک راه اسلامی کردن همین کار است که رایج و از آن طرف دستمزد عادلانه است و خرید فروش سهام را منوط به این میکنیم که فعالیت شود ولی اگر کالبد شکافی کنیم این اسلامی نیست. این شرکتهای کوچک اینها یک پرتوئی است از آن، از آن طرف آن چه که تحت عنوان دستمزد رایج به اینها میدهند عادلانه نیست، از این طرف آن چه که در ساختار شرکت سهامی به سهامداران میدهند عادلانه نیست چون حقوق همه رعایت نمیشود، ساختار به گونهای تعریف شده که قانون به نحوی طراحی شده که پشتیبان هیئت مدیره است و سهامدران خرد بهره کمی میبرد، که هیئت مدیره مشخص میکند ندارد.
حرف ما این است که اینها عدالت نیست که عرض کردیم شهید صدر در اقتصادنا گذرا مطرح کرده و بقیه صاحب نظرها، هم حرف زدند در این قضیه ولی همچنان از نظر تئوریک لازم است بحثهای جدی شود این موارد در خیلی از مواقع مطرح میشود و ما نباید صرفا یک نگاه فقهی داشته باشیم البته به نظر بنده این نظر شخصی من است زمانی که معیارهای اسلامی را نگاه میکنیم حتی صرفا از نظر فقهی هم بررسی کنیم، باز هم این روش خطا است حالا یک مقداری جلوتر برویم بیشتر توضیح خواهم داد، این مکمل و تکمله بحث قبلی است حالا شما چون فاصله زیاد شده من گفتم هم یک جمع بندی باشد همه یک اشاره به اصل بحث خرید اعتباری را دیدیم این ساختاری که تعریف شده در حقیقت آمدهاند یک همچین چیزیهایی را تعریف کردند مثل فروش سهام با حق سلب رای، فروش سهام با حق سلب رای این عرض کنیم در حقیقت دامن میزند به تحلیل ما که این تقویت میکند شما تو این ساختار هر روز یک همچین چیزهای را درست میکنند.
طرف میرود سهام میخرد و میگوید حق سلب ندارد این موارد همان تقویت کننده نظام است ما با روش رایج مالی اسلامی بررسی میکنیم خوب حالا اگر طرف سهام را فروخت و شرط میکند که حق رای نداشته باشد چه اشکالی دارد المومنون عند شروطهم بعد وقتی ما میائیم و اینها را تحت عنوان اشکال مقدر بحث را میکنیم، میگویند که مردم با رضایت خودشون اقدام میکنند یعنی اینکه شما که اشکال میکنیدکه شرکتهای سهامی از دو جنبه یکی از جنبه نیروی کاری که در این شرکت دارد کار میکند و دستمزد رایج را میگیرد یکی هم از این طرف ساختار شرکت سهامی به عنوان دادن سود به سهامدارها از لحاظ سود سهامداران اینجا هم نیروی کار راضی هستند و هم این طرف سهامداران راضی هستند، قرآن کریم هم گفته است، تجاره عن تراض.
یک مقالهای اخیرا یک دانشجوی دکتری هست برای یکی از دانشگاهها یک مقاله نوشت اتفاقا اقتصاد نمیخواند حسابداری میخواند ولکن به بحثهای مالی علاقه داشت و گفت بیا استاد راهنمای ما بشو، و یک مقاله نوشتیم که ارزیابهای(مقاله) هم محکم وایسادم و گفتند شما که اشکال میکنید که نهادها سهام دارند از آن طرف حقوق اکثر سهامداران رعایت نمیشود اینها خوب عن تراض با رضایت وارد میشوند و آنهای که سهام میخرند با رضایت وارد میشوند شما چرا اشکال میکنید به خاطر این مقاله را رد کردند حتی حاضر نشدند چاپ کنند اینها را میگوئیم که به خاطر این وضعیت و تفکرات حاکم است به شکلی که ارزیاب نباید اشکال مبنائی کنند اینها حتی اینقدر پذیرش این مطلب سخت است برای ایشان، که کلا مقاله را رد کردند که ما گفتیم بگذارید حداقل اینها چاپ شود اشکالی ندارد که، اجازه دهید خوانندگان و صاحب نظران بیایند و اشکال کنند، بعد میگویند نه اینجا مردم با رضایت وارد میشوند در شرکت سهامی و مردم نگاه میکنند و میبینند ساختار را اگر راضی نباشند نمیروند سهام بخرند و آنهای هم که در شرکتها و کارخانههای مهم کار میکنند اگر راضی نباشند که نمیروند کار کنند پس راضی هستند تجارت عن تراض ما اشکال کردیم که اینها یک مقداری اکل مال به باطل است به خاطر اینکه ساختار به گونهای است که مصلحت تعداد کثیر سهامدار رعایت نمیشوند.
اینها جواب دادند که نه اینها عن تراض آمدهاند و وارد شدهاند اگر راضی نبودند وارد نمیشدند، این خلاصهای از بحث بود که جلسه قبل به خاطر فاصله زمانی خواستم آن وقت اینجا خیلی جای کار داد. ارزش افزوده برای کیست، هم از آن طرف در ساختار شرکت سهامی که آیا با این ساختار که هیئت مدیره میآید سود را به این کیفیت تقسیم میکند و تصمیماتی که میگیرد و اداره میکنند اینها جای کار بسیار دارد خوب ما هم مدعی هستیم که کتابهای مالی اسلامی که معروف است به صورت عمده همین قدر با ضوابط کلی در تعارض نباشد فراوردههای گوشت خوک تولید نکند، ربوی نباشد مشروبات الکلی تولید نکنند اسلامی است و مشکلی ندارد تقریبا در عمده کتابهای مالی اسلامی بحث سهام و معاملات سهامی که مطرح میشود اینجوری با موضوع برخورد میکنند.
این دیدگاهی که من عرض کردم این است چیزی که از معیارهای اسلامی تشخیص میدهیم و تشخیص ما این است که باید ساختارها در اقتصاد به گونهای باشد که حقوق واقعی به مردم داده شود، این که گفته میشود، تجاره عن تراض، ما قبول نداریم تجارت عن تراض باشد این را اگر خواستیم باز میکنم ما مدعی هستیم تجارت عن تراض نیست چرا و به چه دلیل؟ مقالهای که درج کردن یک بحث فقهی کردم و فرستادم جای دیگر تو این زمینهها اگر دوستان بحثی دارند به نظر ما اگر استخون بندی اقتصاد به این شکل باشد اسلامی نیست توجه کردید این برداشت ما است از احکام اسلام عرض کردم.
خدا رحمت کند شهید مطهری این جملهاش را حتما شنیدهاید اینها شعار نیست، اینها همه معیارهای فقهی است. اگر خواستید من راجع به تجارت عن تراض یک مقداری بحث میکنم امروز من اصلاً نمیخواستم این بحث را ادامه دهم میخواستم که وارد ابزارهای مالی اسلامی، اوراق اجاره، اوراق منفعت، اوراق مشارکت و استثناء و... شوم، ولی خوب حالا این جمع بندی من نمیدانم برای شماها چقدر این بحثها جذابیت دارد به این نحو یک وقت میگوئید که ما همین روش رایج که بیا بگو برای ما، که این سهام آیا خرید و فروشش جایز است یا نه، شرایطش چیه، خرید اعتباری سهام چیست حکم وقف سهام چیست، حکم اجاره سهام چیست؟ اسلامی میشود یکبار دوست دارید جامعتر بحث شود لازم نیست دیدگاهی که بنده یا امثال بنده مطرح میکنم قبول شود ولی لازم است به این دیدگاه طرح شود.
شهید مطهری یک فقیه واقعی است این جمله شهید مطهری میگوید که عدالت در سلسله علل احکام است، یعنی چی؟ یعنی اینکه اصلا اسلام در سلسه علل احکام است اینجا راجع به حق بحث کرده و رسیده به عدالت یعنی چی؟ یعنی اصلا اسلام آمده بخصوص ما شیعیان احکام را تابع مصالح و مفاسد میدانیم ما احکام اسلام را تابع مصالح و مفاسد میدانیم و معتقدیم این احکام میتواند جامعه را اداره کند، امام فرمودند فقه تئوری اداره زندگی از گهواره تا گور است اگر این فقه ما نتواند اقتصاد را درست اداره کند جامعه را درست اداره کند به درد نمیخورده امام(ره) میفرمایند تئوری اداره زندگی از گهواره تا گور، اگر نظام سرمایهداری را بحث کنیم، سهام یکی از آن است چون اساس نظام سرمایهداری همین بحثهای است که عرض کردیم این میشود اسلامی.
عدالت هم به معنای تساوی نیست ما نمیگوئیم که تو کارخانجاتی که میخواهد تولید انجام دهیم به تساوی ما عدالت را به معنای اعطای کل ذی حق حق میدانیم، و اصلا مایز اصلی اقتصاد اسلامی از اقتصاد غیر اسلامی همین است که اقتصاد اسلامی میآید میگوید فعالیت بکنید و حق هر کسی به او داده شود و معتقدیم که در نظام سرمایه داری، حق هر کسی به او داده نمیشود، حقوق نیروی کار داده میشود به سرمایه دار، این تامین اجتماعی که هست بر اثر جبر زمان لیبرال به ارشادی تبدیل شده این تعدیلات را پذیرفتهاند و الا آنهای که از بیخ و بن اینها را قبول نداشتند.
حالا منظور اینکه، شهید مطهری این جمله معروفش این است که میفرماید به اصطلاح: عدالت در سلسله علل احکام است، منظور این است که اصلا اسلام علت این احکامی که قرار داده است عدالت است. اسلام علت این احکامی که قرار داده عدالت است چرا گفته ربا حرام است به خاطر عدالت این عادلانه نیست کسی که پول دارد در هر حال سود ببرد و کسی که پول داده سود ببرد به خاطر همین عدالت اسلام این ربا را تعطیل کرد به خاط عدالت اسلام ضرر زدن را تحریم کرد به خاطر عدالت اسلام احکام اجاره و بیع را وضع کند.
خوب حالا شما بیا عدالت که علت این احکام است به شیوهای احکام را قرار بده که عدالت رعایت نمیشود این اسلامی نیست بنابراین ما وقتی میآییم مباحث مثل بازار سرمایه و بازار پول را بررسی میکنیم، شهید مطهری میگوید عدالت در سلسله علت است نه در سلسله معلولات بعد ایشان میگوید فهم درست از مسئله عدالت ضرورت دارد زیرا فهم غلط نه تنها باعث سد فهم درست میشود که ستم نیز تحت لوای آن حاکم خواهد شد. اگر شما میخواهید بگوئید سهام مشروع هست یا نه آمدهای و فقه را برد در ساختاری که ظالمانه است آمدی فقه را بردهای و دارید توجیه میکنید.
یک جمله معروف دیگر که میگویید عدالت که در سلسه علل احکام است در استنباط احکام مورد غفلت واقع شده، یک جوری استنباط انجام میدهیم که چیزی که از آن به دست میآید میشود ضد عدالت است ظاهرش این است که با فقه تطبیق کرده ولی در واقع اسلامی نیست، جملهای مقام معظم رهبری دارند میفرمایند اگر مسئلهای با فقه تطبیق داشته باشد مثل همین حلال است یا حرام ولی دو چیز را در برنداشته باشد اسلامی نیست، یکی عدالت و یکی هم تولید ثروت در این ساختار بازار سرمایه هر دو فدا میشود هم عدالت نیست و ضعیف است هم تولید ثروت هم نمیشود به خاطر روند بازار ثانوی و بورس بازی باعث تضییع عدالت میشود، باید یک ساختاری ایجاد شود که هم عدالت داخلش باشد و هم تولید ثروت شود.
بحث دیگر هم من اینجا بحث کنم و ضمیمه این بکنم اتفاقا شهید صدر یک بحثی دارد نظام سرمایهداری از تولید شروع کرد ولی اسلام از توزیع، نظام سرمایهداری مشکل اصلی را تولید میداند ولی نظام اسلامی توزیع را مشکل اصلی میداند، یکی این نیاز به بحث دارد یکی تجارة عن تراض است که گفتم جای بحث دارد این که مردم با رضایت خودشون وارد بازار سرمایه میشوند یا سهام میخرند همین چیزها است که گفتم که مقالاتی که نوشته میشود خلاف این اکثرا چاپ نمیکنند میگویند تجارة عن تراض و همین ارزیابها چاپ نمیکنند چرا چون میگویند به همین ساختار مردم راضی هستند عدالت هم میگویند همین عدالت مردم راضی هستند، عدالت هم همین عدالت است، مردم راضی هستند و وقتی مردم راضی باشند، عدالت شکل میگید، یکی این بحث.
و بحث دیگر که اسلام از توزیع شروع کرده و نظام سرمایهداری از تولید یعنی اسلام مشکل اصلی را از توزیع میداند ولی سرمایهداری در تولید میداند اقتصادنا را حرفهای خیلی زیبائی زده حالا جاهای که نقد شده، نقد شده ولی خیلی حرفهای زیبائی دارد، این حرف شهید صدر در اقتصادنا خیلی حرف اساسی و مهم است. که اسلام مشکل اصلی را توزیع میداند ولی نظام سرمایهداری مشکل اصلی را در تولید میداند، از افتخارات شهید صدر است، خدواند درجات شهید صدر را عالی گرداند.
دانشپژوه: پاسخ شما به تمسک به تجارة عن تراض چیست؟
استاد: این یک بحث دارد مفصل است میخواهید همین الان وارد بشم یا اینکه تشریف ببریند راجع به این مطالعه کنید، بحث کنید و ببیند در مورد تجارة عن تراض در موردش فقها چی گفتند، بنده معتقدم که با همین فقه رایج میتوانیم این را پاسخ دهیم به شرطی که اینها را درست باز کنیم، اجحاف و ظلم به فقه نکنیم دلیلم این است که شما بروید از صدر اسلام تا حالا بگردید از صدر اسلام لا تاکل اموالکم بینکم بالباطل را دربیارید و جمع بندی کنید، با من یک طلبهای آمد میخواست پیش من رساله سطح 4 بنویسد گفتم برو اکل مال به باطل را از کتب فقهی در بیاور حالا چون این بنده خدا در این خصوص کار نکرده بود، و هنوز هم جایش برای طلبههای علاقمند است کسی بیاید در فقه جستجو کند، لا تاکل اموالکم بینکم بالباطل را دربیاورد خیلی چیزهای جالبی در میآید که میتوانیم چراغ راه اقتصاد قرار دهیم که غیر از این روش اسلامی سازی میشود، فراتر از ذهن میشود و ایشان مواردی از همین لا تاکل را به دست آورد که خیلی جالب بود.
فقهای پانصد سال پیش، سیصد سال پیش مواردی را گفتند اکل مال به باطل است که آدم تعجب میکند با این روش اسلامی سازی رایج آدم تعجب میکند، که فقها چه موارد خوبی را گفته اند، شما بروید تجارة عن تراض موارد را از زمان شیخ طوسی اینها را در بیاورید و جمع بندی کنیم و این موارد ربا که بورس و... تجارة عن تراض هست یا نیست جمع بندی کنیم، من معتقدم چیزهای قشنگی در میآید به شما طرح موضوع کردم بروید مطالعه کنید چون بحث من آماده است برای مقاله یک مقداری کار کردم و مطالعه کردم.
یکی از رفقا بود میگفت این که قبول نمیکنید چاپ اسکاناس اکل مال به باطل است راست میگوئید هستند کسانی که خلق پول را کاملا اسلامی میدانند و میگویند بانک دارد خلق پول میکند اگر این مبنا رفت زیر سوال. سهام شرکتها هم که مصداق اکل مال به باطل است اگر این فقه را جمع بندی و استنباط ما تغییر کند روش رایج اسلامی سازی خیلی میرود زیر سوال. آن وقت باید بنشینیم و عمیقتر از اینها بحث کنیم به نظر بنده، من استنباطم از احکام اسلامی و بیانات معصومین همین است.
خلاصه روایات و بیانات معصومین و حتی استنبط فقها همین است، اسلام ربا را حرام کرد، اسلام رئیس عقلا است چرا ربا را تحریم کرد چرا ضرر زدن را تحریم کرد حضرت رسول اکرم(ص) همه عالم به فدای تربت پاک مقدسش، سمره ابن جندب که میآمد در خانه انصاری یک یا الله نمیگفت یعنی این مرد که میآمد یک یا الله نمیگفت، درخت در حیاط این بود حالا تازه آن جا که خانهها در و پیگر حسابی نداشت با این وجود درختش در خانه این بود نه ضرر مالی میزد نه ضرر دیگر، فقط میگفت چرا یا الله نمیگوئی بعد زیر بار نرفت بعد قبول نکرد و پیغمبر اکرم فرمودند درخت را بکن بنداز دور، اسلام این است میگوید اینقدر حق نداری مزاحم دیگران بشوی خیلی مهم است شما بیا درست ظوابط فقهی اکل مال به باطل، تجارة عن تراض، حرمت اضرار به دیگران را، ربا و غرر و حرمت و غرر و را درست تبیین کن تفسد الارض بعد اصلاحها اینها را کنار هم قرار بده جمع بندی کن با همین روش رایج فقهی بررسی کن این ساختارها حقوق مردم داده نمیشود اکل مال به باطل داخلش هست.
به نظرم با توجه به اینکه بحثهای سهام خیلی هست مثل اجاره پول، وقف سهام و یک سری معاملات دیگر که روی سهام دارد انجام میشود مثل اجاره سهام مثلا مسائل مختلفی راجع به آن مطرح میشود که الان رایج هست و در بازار سرمایه ماها با آن در گیر هستیم، اینها را ما رها میکنیم من میترسم اگر بخواهیم بپردازیم وقت مجال ندهد. بگذارید برویم سر مسئله سکوک یک مقداری آنها را بگوئیم و اجاره سهام را یک مقدار طرح موضوع در خصوص اجاره سهام بعضی از شرکتهای دولتی آمدند و در کمیته فقهی مطرح میکردند در انتها پرسیدیم برای چی، اینها میخواستن قسمتی از دارائی را تبدیل به سهم کنند و اجاره بدهند چرا اجاره، چون میخواهند که نفروشند حتی در حد اینکه سهام را در حدی که مطرح کردیم بفروشند نفروشند، بحث بود که مثلا یک شرکت را 30 درصد سهام را بفروشند، اجاره سهام عین را تبدیل به سهام بکنی و اجاره بدی که مالکیت سهام برای دیگران مطرح نباشد اجاره دهی یک پول به آنها بدهی دقیقا کارکردش شبیه اوراق قرضه است، مثلا میگوئیم اجاره باید عین باشد منفعت را نمیشود اجاره داد برای مثال میگویند ما ساختمانی که داریم چقدری میارزد مثلا یک میلیارد تبدیل به سهام میکنیم و آن را اجاره میدهیم این را هم اینجوری مطرح میکنند که در کمیته فقهی چند جلسه در مورد این مسائل بحث کردیم، خیلی صحبت کردیم دوباره قبل از عید هم گفتم برای چی این کار را میکنید بفروشید گفتند میخواهیم به بازنشستهها، حقوق بدهیم پول نداریم و بعد از آن طرف مالکیت از دست خودمون خارج میشود.
شما ساختار را فکر کنم براتون جالب بود. تا حالا شنیده بودید، تا حالا شنیده بودید این موضوع را، اجاره سهام به جای فروش سهام این هم به این کیفیت چون در اجاره، مورد اجاره باید عین باشد شما باید عین را اجاره دهید، خوب میآید میگوید من آن ساختمان، آن ماشین آلات را اجاره میدهم. دیگر نیاز به فروش هم ندارد حتی مالکیت سهام را منتفی نکرده، اجاره داده که مالکیتش در اختیار خودش باشد من فکر نکنم این را شنیده باشید، الان جستجو میکنم اجاره سهام را جستجو کردم و امکان سنجی فقهی و حقوقی اجاره سهام و کاربردهای مالی آن این مقاله است. اجاره سهام به عنوان یکی از موضوعات جدید در بازار سرمایه اسلامی دارای کاربردها متنوعی از طریق انتشار اوراق اجاره مبتنی بر سهام از طریق عرضه در بورس در مقابل جریانات نقدی است یعنی عرض کنم که اینها تا حالا سهام را میفروختند حالا اجاره میدهند که مالکیت برای خودشون باشند بالاخره درست میکنیم، میگوئیم چون چیزی که اجاره میدهیم باید عینیت داشته باشد.
امروز جلسه داشتیم و بحث میکردیم. اوراق اجاره مبتنی بر سهام هدف این است که شرکت میخواهد تامین مالی کند شرکت یک وقت میآید سهام را میفروشد که قبلا بحث میکردیم پول نیاز دارد حالا برای هر چیز حالا یا میخواهد توسعه دهد یا مواد اولیه بخرد یا پول را جمع کند برود دنبال بورس بازی ما هر وقت سهام را میخریم، نمیتوانیم بگوئیم چه کار کنیم شرکت میرود پول را میگیرد همین چند سالی که بازار رونق گرفت پولها در تولید نرفت همین شستا که سهامش را واگذار کرد پولها در تولید نرفت. سهام شستا بین 6 هزار تا 8 هزار میلیارد واگذار شد (فروختند) بعد پولها را جمع کردند رفتن تولید کردند نه تولید نکردند چون اگر هیئت مدیره شستا توانائی دارد همین 180 شرکت خود را اداره کند پس هدف اینها از انتشار و فروش اوراق این نبود که تولید کنند چون اگر توانائی تولید داشته باشند همینها را بارورش میکنند. خوب اینها برای چی واگذار کردند و این همه واگذار کردند چون اختیار اینها دست دولت است و صرف مخارج حقوق میکنند ولی فلان شرکت ممکن است برود بورس بازی برود دلالی.
حالا اینها را خودتون دنبال کنید این برای فروش اوراق بود حالا به جائی که بفروشند اجاره میدهند که انتقال هم صورت نگیرد یعنی میآید تبدیل میکند مسئله بورس میآید یک قسمتی از دارائی فیزیکی را تبدیل به سهام کند ولی سهام را نمیفروشد قبلا که میخواست سهام را بفروشد لازم نبود که دارائی فیزیکی را این کار بکند حالا در اجاره چون باید دارائی فیزیکی باشد یک سری دارائی فیزیکی را تبدیل به سهام میکند و سهام را اجاره میدهد برای اینکه تامین مالی کند یک ابزار مالی جدید درست کردهایم این دیگر مفتتر از سهام است.
گفتیم سهام یک تامین مالی خیلی خوبی است برای شرکت پولهای مردم را جمع میکند و از یک نظر از اوراق قرضه هم راحتتر است در اجاره سهام دیگر گل و بلبل بیشتری است برای شرکتها به جای اینکه بفروشند اجاره میدهند یکی فروش اوراق اجاره با سلب حق رای است که اینکه بررسی شد من اشکال کردم که چرا همه شرکتها دارند کاری میکنند که سهام داران خرد که زیادند حقشون کم بشود همین سهام را که میفروشید مگر چه حقی برای سهامداران خرد هست گروهی گفتند خوب این بهتر است اگر شرکت سهام با سلب حق رای بفروشد هیئت مدیره میفهمد سهامدران خرد چه میفهمند پس اجاره سهم که میآید وسط دیگه بدتر دیگه شرکت به سهام هم تبدیل نمیکند که بفروشد در بررسیهای فقهی بحث اینکه ساختار بدتر میشود اصلا مطرح نمیشود این یکی از خوبیهای که برای شرکتها دارد این است که اجارهاش معین است. هیئت مدیره باید بر اساس سودی که به دست میآورد باید درصدی از سود را بدهد به سهام دار اینجا که اجاره میدهد و درآمدش معین است مثلا به فلان مبلغ دقیقا مانند اوراق قرضه است از نظر کارکرد میگوییم دیگر خیلی راحت میشود اجاره عرض کنم حضور شما، یک سود معین میدهد و دیگر خیالشون هم راحت است و شرکت هر چی میخواهد سود ببرد. چون کل شرکت را که سهیم نیست یک اجاره هست، آن هم که مبلغ معین است.
و این در سالهای اخیر صورت گرفته که انتشار اوراق اجاره پس از سال 89 به عنوان تامین مالی از محل بازار سرمایه مطرح شد، یعنی بنگاه اقتصادی میخواهد یک پولی کسب کند یک وقت سهام را میفروشد یک وقت اجاره میدهد. سود هم ثابت است بر مبنایی که اوراق اجاره بر مبنای اجاره تعیین میشود و اجاره بهای پرداختی هم مقدار معین میباشد. و این باعث میشود به عنوان ابزار مطلوبی در سرمایه گذاری ریسک گریز مطرح باشد یعنی مردمی که مبلغ مشخصی میخواهند میروند اینجا، این در کمیته فقهی مطرح و بحث شد و پس از آن این اوراق فروخته شد و تامین مالی برای کارهای خودشون انجام دادند. ما در ضمن تحلیلی که کردیم آمدیم یکی فروش اوراق اجاره با حق سلب رای و دیگر اجاره سهام را مورد بررسی قرار دادیم. فروش اوراق سهام با سلب حق رای، سهام بدون حق رای، عرض کنم شما این را مطالعه کنید، در کمیته فقهی فروش سهام با سلب حق رای-14 مصوبه کمیته فقهی سال 97- 4 مصوبه یکیش همین است.
این دو مذاکرهای که در کمیته شد را مطرح میکند، توجه کردید، جهت اطلاع امروز صبح دستور جلسههامون این بود، انتشار اوراق منفعت همراه با یکی از صورتها این است که ما چیزی را اجاره میدهیم میگوئیم اگر بیش از 19 درصد شد مازادش حق الوکاله ما است اگر کمتر شد من میتوانم به شما بفروشیم بگویم همین امروز در دستور جلسه امروز در خصوص بحث کردیم که بعدا براتون توضیح میدهم. وگرنه من بحث سهام را دیگر بیشتر از این ادامه نمیدهم با وجود اینکه مباحث زیاد است.
دانشپژوه: آیا قرارداد باطلی داریم؟
استاد: شورت سلینگ بود که جایگزین برای آن معرفی کردند فروش تعهدی درست شد به این معنا که جایگزین معرفی کردند و فروش استقراضی کاملا ربوی است جایگزین معرفی شد. اینکه میفرمائید این نتایج را خودتون بگیرید من وظیفه گزارش دادن دارم و مستند را نشان میدهم که اجاره سهام چه فروش سهام بدون حق رای و چه بقیه مسائل که غالبا مصوبات کمیته را که رفقا کتابهای فقهی در مقابلشون باز است و استفتاءات و فرمایشات فقها را پیدا میکنند که آن تحلیلی که در ابتدای کلاس مطرح کردم برای همین بود گفتم همین امروز صبح ما با همین روش دقیقا مطرح کردیم. اگر اجازه دهید دیگر سهام را کلا رها کنیم با وجود مباحثی که هنوز باقی است در بحث رها کنیم و برویم وارد بحث ابزارهای مالی اسلامی به معنای اوراق اجاره و اوراق مرابحه و استصناء، راجع به سهام مصوبات کمیته تخصصی فقهی سازمان بورس اوراق بهادارکه یکی یکی مباحث بحث شده و اینجا آمده.
امروز صبح میگفتند بحثهای جدید تدوین شده و آماده انتشار است که چند وقت دیگر منتشر خواهد شد، مصوبات کمیته تخصصی سازمان بورس اوراق بهادار شما میتوانید مراجعه کنید و اینها را آن جا بخوانید عرض کنم که یکی شما من قبلا گفته بودم یکی سازمان بورس و اوراق بهادار این سایت سازمان بورس اوراق بهادار را ما قبلا دیده بودیم آنجا یک قسمتی دارد که آن قسمت که مسائل شرعی را عنوان کرده رو همین سایت است. تو همین سازمان، مصوبات کمیته تخصصی فقه، گواهی صرفه جوئی انرژی.
خلاصه اوراق اجاره مبتنی بر سهام اوراق مرابحه مذکور در یکی قسمتی از سازمان بورس. شما سایت پژوهشکده پولی مالی را هم در یک قسمت در خصوص بانکداری اسلامی و بازار سرمایه اسلامی خیلی از این تحقیقات که انجام شده است میتوانید ببینید، صکوک که بازار سرمایه هست این است نقد و بررسی شده، یکی هم انجمن مالی اسلامی ایران، این انجمن مالی اسلامی ایران که اگر در بازار سرمایه.
اگر کسی زبان عربی خوب داشته باشد این را هم (مجمع فقه السلامیه الدولیه) همین بازار اسلامی را اگر ورود کنیم خیلی مطالب درونش هست. اگر دقت کنید خیلی مسائل هست آنها بهروزتر هستند چون ما سایه به سایه آنها جلو ترمیرویم. شما مجله شون را که ببینید اینها پر از مسائل مالی اسلامی است که میتوانید خیلی از مسائل را بدست بیاورید پر از اطلاعات است. من نظر شخصیم این است که نظر جهان اسلام از بالا و اینکه چه میگذرد. و چه کسانی در عالم اسلام قلم میزنند و کتابشون چیست مثلا این کتاب معامله لمالیه محمد نوشته النقود و الوراق المالیه و التجاریه این را جستجو و پیدا کنید اگر اهل مطالعه هستید.
من یک مقدمهای برای ابزارهای مالی اسلامی عرض کنم امروز بحث مان را تمام کنیم، ما قبلا گفتیمای ساختاری است که آقای موسویان میگوید ابزارهای مالی دو دستهاند ابزارهای مالی متعارف یا سنتی، دو ابزارهای مالی اسلامی، منظور از ابزارهای مالی جدید همان اسلامی است ابزارهای قدیمی اوراق سهام یکی هم ابزارها مالی اسلامی است در کتاب بازار سرمایه، یکی از سوالهای جدی در مسئله این است که به چه ملاکی ما میگوئیم اسلامی چرا ما اسلامی و غیر اسلامی کردیم حتی اگر روش رایج این مالی اسلامی را هم بپذیریم چرا در مقابل اوراق سهام و قرضه و اوراق اسلامی با چه ملاکی، میگوئیم اسلامی.
سوال این است، اسلامی در مقابل چی قرار دارد چرا به این میگوئیم اسلامی به بقیه نمیگوییم. این کتاب ابزارها مالی اسلامی اینجا همون تقسیم بندی است و میگوید ابزارهای مالی سنتی، ابزارهای مالی اسلامی وقتی تقسیم بندی میکند اوراق قرضه، اوراق وقف، رهن، مرابحه، سلف، مرابحه و منفعت اینها را میگوید اسلامی آنها را میگوید رایج البته آنها هم با معیارهای اسلامی تطبیق دارد چرا به اینها میگوید اسلامی ملاکش چی است جواب این است این قراردادهای رایج زمان پیغمبر اکرم و ائمه رایج بوده مثل سلف و گرنه اینها خودش دارای مبنا است گفتند که اسلام در قرار دادها را آمده که در بین مردم رایج بوده را شناسائی کرده.
اگر ملاک این باشد که قرار دادهای که اسلام چیزی نگفته و سکوت کرده و به خاطر این سکوت علامت رضا است، بنابراین چه در زمان پیغمبر بوده چه بعدا آمده میتوان گفت اینها اسلامی است و آنها اسلامی نیست. به عنوان مثال انواع قرار دادهای مثلا boo وbot آشنائی با قرارداد boo ساخت، بهرهبرداری و واگذار، اینها بعضیهاش ابزار است ولی یک قرار دادهای مثلboo یا bot حالا ما بگوئیم این دو قرارداد اسلامی نیست این غلط است. یک مقاله آمده بود ارزیابی کنم مقایسه ابزار استصناع با boo و bot گفتم این اساسا اشتباه است بر چه مبنا استصناع از آن دو بهتر باشد اگر مبنا عدم مغایرت با فقه و اسلام باشد اگر این دو مغایر با اسلام نبندد همانگونه که آن دو اسلامی است این هم اسلامی است.
فرض کنید پول نداریم شما فرض کنید فلان تولید را نیاز داریم امکانات و معدن داریم پس چرا شروع نمیکنید. میگویند میاییم میسازیم با پول خودم بعد دوسال از آن بهره برداری میکنم و به شما واگذار مینمایم اگر قراردادی با این شرائط بود چرا این اسلامی نباشد استصناع اسلامی است اگر مبنا این باشد که اسلام خودش قرار داد ایجاد نمیکند بلکه روش عقلا در صورتی که مخالف شرع نباشد موافقت مینماید پس چرا این دو اسلامی نباشد، چرا مقاله مینویسید که ابزار مالی استصناء بعد boo و bot اگر مبنا این باشد قبلا عقلا استصناع را درست کردند بعد یک ضابطهای گذاشته که باید پیاده کنیم. همانطور که آنها موارد و روشهای مانند فاینانس و... میتواند اسلامی باشد پس چرا شما ابزار مالی را تقسیم میکنید به اسلامی و غیر اسلامی؟ شاید بفرمایند چون اینها در کتابها آمده.
پاسخ این است به خاطر این میباشد که این موارد از پیغمبر اکرم پرسیده شده است وگرنه پیغمبر نیامده یکی یکی بگوید. حالا در مورد قرار داد جدید منابع فقهی و حدیثی مواردی را پیدا کردیم اعمال میکنیم طبق این مبنا بین بیع و بیمه هیچ فرقی نیست همانطور که اسلام مواردی را قبول کرد بیمه را هم قبول میکند چون ردعی نیامده همانقدر که اجاره اسلامی است بیمه هم اسلامی است طبق آن مبنا اسلامی است.
این مقدمهای بود بر ابزارهای مالی اسلامی خواستم نتیجه گیری کنم اگر این مبنا را پذیرفتیم اگر سهام را هم تطبیق دادیم سهام را که در دوران ائمه نبوده میتوانیم بگوئیم اسلامی، در اینجا انواع روشهای تامین مالی خارجی و داخلی مورد بحث قرار گرفته همه اینها را عقلا در آوردهاند همه اینها را به جرئت میتوان گفت اسلامی است. انواع روشهای تامین مالی در دنیای نوین، اگر بگردید در بازارهای بین المللی، نگاه میکنیم و با معیارهای اسلامی میسنجیم. امروز کافی است.
ان شاء الله از هفته آینده با این مقدمه اوراق رهن و اجاره مورد بحث خواهد بود.